دريا باشيم .... فقط براي دقايقي
نوشته شده توسط : مريم

دخترک فقط یه بار و یه بار مهلت داشت به رویایی شیرین سفر کنه و جدی‌ترین بازیه زندگیش رو انجام بده . جادوی سحر قلبش رو با خوندن ورد عشق تبدیل به یه گوی شیشه‌ای میکنه و اونو تو دستای ظریفش میذاره و برای رسیدن به جزیره عشق سفری روی موجها آغاز میشه که راه برگشتی نداره . یا باید بره و عاشقی کنه یا تا آخر عمر کنار ساحل خیره به افق فقط تصور کنه اون حس ناب عاشقی کردن رو . کسی تابحال برنگشته که بهش بگه به محض دور شدن از ساحل ، دریاچه زیبا تبدیل میشه به اقیانوسی کبود و هراسناک ، بازی شکلش عوض میشه و هزار جور ترفند میزنه که تو مسیری اشتباه اون گوی شیشه‌ای نابود بشه

 کاش جزیره‌اش رو پیدا کنه چرا که تموم طوفانها و سختیها و تلخیها فقط با یه بوسه سحرآمیز فراموش میشه اون گوی شیشه‌ای پر از ترکهای ریزی میشه که با تلنگری تبدیل به ذراتی میشه که هر کدوم دنیایی از خاطرات تلخ وشیرین سفر عشقه

دخترک با دلی شاد و قلبی پاک پا در راهی میذاره که نابودش میکنه اما قانون اینه که برای رسیدن به اون آغوش رویایی باید وسط آبیه دریا تو آتیش سوخت و صیقل پیدا کرد که قلب شیشه‌ای بشه آینه تمام نمای معشوق

خداوند اغلب اوقات به دیدن ما می آید ولی اکثر مواقع ما خانه نیستیم!!

 

در کنار ساحل آرامش مینشینم و به افق خیره خواهم شد.

امواج خروشان دریا به سمت ساحل می شتابند !

دریا ساحل را در آغوش می گیرد ... و عشق بازی آغاز می شود ... دست نوازشگر دریا و تن عشوه گر ساحل !

به یاد تو روی این سکوی باقی مانده از روزهای دیرین , نشسته ام و برای تو می نگارم عاشقانه ای که تجلی نام توست ! ...

تویی که دلیل محکمی هستی بر روایت عشق من !

اگر واژه ای هست از توست و از احساسی که به تو میرسد !

آسمان روی دریا ... امشب چراغانی شده ست ... دریا عاشق تر از همیشه خود را به ساحل می رساند !

و من عاشق تر از همیشه از دوری تو می گریم ... میان ما یک دریا و شاید هم یک اقیانوس فاصله ست ! کجاست؟ موسی که با عصایش از میان آبها راهی برایم باز کند تا خود را به تو برسانم.

 خدایاخدایا من دریا هستم!!

 و نبض زنده بودنم رقص موجهای بیکرانم است
      
خواستم بدانی اگرچه دریایی بزرگ و آبی ام
           
اگرچه اعماق وجودم پر از صدای زمزمۀ ماهیهاست
       
اگر چه آسمان را بالای سرم دارم 
        
و زمین را زیر پایم
           
اما بدون تو مردابی بیش نیستم
           
تو معنای تمام امواج خروشان منی
           
بی تو من چون مردابی ام که آفتاب و زمین دشمنم هستند
           
بی تو آفتاب قطراتم را بخار خواهد کرد
           
و زمین مرا در خود خواهد بلعید
         
پس با من بمان 
        
تا زنده بمانم  

زندگی به امواج دریامانند است چیزی به ساحل میبرد وچیزی دیگر را میشوید،چون به سرکشی افتد انبوه ماسه ها را با خود میبرد اما توانش بود که تخته پاره ای را نیز به ساحل آورد تا کسی بام خانه اش را بدان بپوشاند

 

به دریا نگاه کن و دریایی عمل کن
به سخاوتمندی او نگاه کن، به آن دوردست‌ها، به آن‌جا که خورشید -سرچشمه‌ی انرژی
الهی- خود را به نیمه‌ی دیگر زندگی رخ‌می‌نمایاند تا عدالتش در تابیدن رعایت شود.
محکم بایست و با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به دریا نگاه کن، هر آن‌چه که در خود می‌جویی را در گستره‌ی پرتلاطم دریا خواهی یافت
او هرچه دارد، از خویشتنِ خویش دارد؛ آرامش را، موج پرقدرت را و هر آن‌چه که
می‌خواهد داشته باشد، از خود دارد. او آن‌قدر به توان خویش، پای‌بند است که با
دستان مهربان و بامحبت خویش، موجی می‌سازد سرکش و جسور اما از جنس خویش، خوب که به دریایِ بی‌کران بنگری، همین دریای به‌ظاهر آرام، چیزهایی در خود نهفته دارد که
بسیاری از آدم‌ها آن را مدت‌هاست در خویشتن خویش یا گم کرده‌اند و یا به فراموشی
سپرده‌اند به دریا نگاه کن و به دریا بیندیش تا آن‌جا که جزئی از دریا شوی
خود را نه در کنار او و نه بر پهنه‌ی نیل گونش که با دریا حس کن، لابه‌لای جریانات مبهم آبی دریا همراه او گاهی سر به اعماق تاریک و در عین حال شگفت‌‌انگیز و زیبایش بسپار و گاه با امواج از دریا جدا شو و به سوی آسمان پرواز کن؛ پروازی که از دریا جدایی‌ناپذیر باشد؛
پایت بر آب‌های دریا و بال‌هایت گسترده در افق زیبا و باز هم جسورانه به دریا نگاه
کن.حالا دیگر باید خودت را جزئی از دریا بدانی، آری اگر خوبِ خوب در خود غوطه‌ور شوی، می‌بینی حالا خود تو هم دریایی، دریایی زیباتر از این دریایی که تا به حال
نظاره‌گرش بودی، تو دیگر دریا شده‌ای؛ آبی‌تر، آرام‌تر، تو دریایی شده‌ای
آبی آرام، زیبای غرورانگیز، جسور مهربان، قدرتمندی  و پرتلاطمی امن؛ تو دیگر
دریایی هستی آبی‌تر، سخاوتمندتر، قوی‌تر و زیباتر،
.
باور کن تو حالا از دریا هم دریاتر
شده‌ای، دریایی که می‌داند  وجودش حکمت وبرکت

 دریایی که می‌داند
زیباست، قدرتمند است، مفید است، خلقتش بی‌عیب و نقص و هدفمند است، آمده‌ایم که دریا باشیم

 

دریا ،هم موج و طوفان دارد و هم آرامش و سکون.

گاهی خشم آلود و کف بر لب است

گاهی آرام و رام.

اما...وسعت و عمقش ،بی کرانگی و زلالی اش ،جها ن های پنهان در ژرفایش ،عظمت آن را نشان می دهد.

هزاران نهر و رود ،به 

|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 1 شهريور 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: